چرا آسمان آبی است؟

احتمالاً همه ما زمانی در زندگیمان به بالا نگاه کرده‌ایم و از خود پرسیده‌ایم: ” چرا آسمان آبی است ؟ ” قرن‌ها طول کشید و بسیاری از افراد باهوش از جمله ارسطو، اسحاق نیوتن، توماس یانگ، جیمز کلرک ماکسول و هرمان فون هلمهولتز برای یافتن پاسخ این معما با آن مواجه شدند.
این به این دلیل است که راه حل این پرسش، بخش‌های بسیاری دارد و یک معادله چند مجهولی است که اجزای آن عبارتند از: رنگ‌های موجود در نور خورشید، زاویه‌ای که در آن نور خورشید در جو حرکت می‌کند، اندازه ذرات معلق در هوا و مولکول‌های اتمسفر و نحوه درک چشمان ما از رنگ.

راهنمای جامع طبقات زمین

زمین را به عنوان یک پیاز با چندین لایه تصور کنید که هر کدام خواص و ویژگی‌های منحصر به فرد خود را دارند. کاوش در این لایه‌ها نه تنها به ما کمک می‌کند تا سیاره خودمان را درک کنیم، بلکه بینشی از دیگر اجرام آسمانی در جهان را نیز فراهم می‌کند. آماده سفر به اعماق زمین و کشف اسرار آن هستید؟ شروع کنیم!

آیا زمین تا ابد باقی خواهد ماند؟

هر چیزی که آغازی دارد، پایانی هم دارد. مثل زمین‌. زمین برای مدت بسیار طولانی دوام خواهد داشت و پایان آن میلیاردها سال پس از رفتن هر کسی که اکنون در اینجا زنده است فرا خواهد رسید.

علوم اعصاب نشان می‌دهد که تندخوانی مزخرف است

در حالی که بیشتر مردم می‌توانند بین 200 تا 400 کلمه در دقیقه بخوانند، تندخوان‌ها سه یا چهار برابر این مقدار را می‌خوانند. برنامه‌های تندخوانی ادعا می‌کنند که به دانش‌آموزان می‌آموزند که بدون اینکه درک مطلب را کاهش دهند، چگونه سریعتر بخوانند. تحقیقات نشان می‌دهد که این برنامه‌ها کار نمی‌کنند. تندخوان‌ها می‌توانند کلمات بیشتری را در دقیقه پردازش کنند، اما در مقایسه با خوانندگان عادی، کمتر چیزی را که خوانده‌اند به خاطر می‌آورند. تنها راه برای سریعتر خواندن، خواندن بیشتر، همراه با گسترش دایره لغات است. توانایی خواندن باید با تلاش تقویت شود، نه با حقه.

چگونه تکتونیک صفحه‌ای زندگی را بر روی زمین به وجود آورد؟

دلایل زیادی وجود دارد که چرا زمین برای زندگی مناسب است. یکی از آنها این است که ما یک پوسته پویا و متحرک داریم. تکتونیک صفحه‌ای یا زمین‌ساخت ورقه‌ای نقشی کلیدی در چرخه کربن و آب زمین و همچنین در توزیع مواد مغذی دارد. تکتونیک صفحه‌ای ممکن است در اوایل تاریخ زمین ایجاد شده باشد، اگرچه تفسیر شواهد آن آسان نیست.

95 درصد از جهان یک راز است!

از بسیاری جهات، ما هنوز مبتدیانی هستیم که با مدل های اسباب بازی به دنبال درک ستاره ها هستیم.

از یونانیان باستان تا انیشتین، ما ستاره‌ها را مطالعه کرده‌ایم تا جایگاه خود را در کیهان کشف کنیم. درک کنونی ما از کیهانی که 95 درصد آن برای ما نامرئی است به طرز غم انگیزی ناقص است. این در طبیعت ما انسان هاست که در ستاره‌ها به دنبال معنا باشیم. اما گاهی اوقات، پاسخ‌ها آن چیزی نیست که ما به دنبال آن بوده‌ایم.

تا زمانی که انسان‌ها در زمین گام برمی‌دارند، ما به دنبال یافتن جایگاه خود در کیهان بوده و هستیم. از دولت‌شهرهای یونان باستان گرفته تا سنگ‌های سر به فلک کشیده اهرام مصر، در سراسر بیابان‌ها و کوه‌های سر به فلک کشیده چین باستان تا دشت‌های خروشان آمریکای مرکزی، انسان‌ها به دنبال درک چگونگی عملکرد جهان بوده‌اند. آنها ریاضیات را برای ردیابی حرکت سیارات توسعه دادند، محیط زمین را با راه رفتن از شهری به شهر دیگر تخمین زدند، جداول ستاره‌ها و کدهای زمان‌سنجی ایجاد کردند، و حتی رویدادهای آسمانی مانند دنباله‌دار هالی، ابرنواخترها و کسوف‌ها را ثبت کردند.

با گذشت زمان، مدل‌های خود را از کیهان اصلاح کرده‌ایم؛ یوهانس کپلر با استفاده از بیضی، حرکات آسمانی را از نو تعریف کرد. گالیله با کشف اینکه خورشید، نه زمین، جسمی است که سایر عناصر منظومه شمسی به دور آن می‌چرخند، انقلابی در مدل کوپرنیکی از منظومه شمسی ایجاد کرد. آیزاک نیوتن نظریه گرانش را توسعه داد که بعداً توسط نظریه نسبیت عام آلبرت انیشتین جایگزین شد.

با اکتشافات متوالی، ما در جاهای خالی تصویرمان از جهان خود نقاشی می‌کنیم، ولی، به نوعی، با هر ضربه قلم مو، آن تصویر تغییر شکل می‌دهد و به چیزی همیشه در حال تغییر، جدید و غیرقابل تشخیص تبدیل می‌شود؛ کیهانی که کپلر و گالیله، کوپرنیک و کپلر، نیوتن و گالیله و حتی انیشتین فهمیدند با جهانی که امروز می‌شناسیم متفاوت است.

درک امروزی ما از کیهان راضی‌کننده نیست. دانش امروزی ما چیزی نیست که در یک جعبه کوچک مرتب با خطوط منظم و درب عالی قرار گیرد و به همه جنبه‌های آن اشراف داشته باشیم. جهان ما اسرارآمیز و پیچیده است. و توجهی هم به انتظارات ما برای درک کاملش ندارد.

برای افرادی که تازه کسب دانش در این زمینه را آغاز کرده‌اند باید گفت که جهان ما یک موجود ثابت و محصور نیست. جهان ما در حال گسترش است. از همه جا و به طور همزمان، تار و پود فضا-زمان مانند یک بادکنک در حال باد کردن، همه نقاطش از هم دور می‌شوند و کهکشان‌ها را همراه خود حمل می‌کند. فوتون‌هایی که در مسیرهای کیهان حرکت می‌کنند همراه با فضا-زمان کشیده می‌شوند، طول موج‌های آن‌ها هر روز طولانی‌تر یا قرمزتر می‌شود، بنابراین با انبساط فضا، به رنگ قرمز تغییر می‌کنند.

جهان ما به درون هیچ چیزی منبسط نمی شود (یعنی فضا یا ماده‌ای در ورای مرزهای جهان در حال انبساط وجود ندارد که جهان با انبساط خود به درون آن وارد شود بلکه این خود انبساط است که فضای بیشتر را ایجاد می‌کند-مترجم). تا آنجا که می‌دانیم، هیچ بعد اضافی در اطراف کیهان وجود ندارد. بلکه خود فضا در حال انبساط است و باعث می‌شود فضای بین خوشه‌های کهکشانی – بزرگترین اجرام کیهانی متصل به یکدیگر به واسطه گرانش – با گذشت زمان بزرگ‌تر و بزرگ‌تر شود.

و این موضوع انبساط جهان ما را به نتیجه ناخوشایند زیر هدایت می‌کند: هیچ مرکزی برای جهان ما وجود ندارد. همه جا «مرکز» است، زیرا همه چیز در همه جا به یکباره از هر چیز دیگری دور می‌شود.
نکته ولی این است که جهان فقط در حال انبساط نیست بلکه دارد شتاب هم می‌گیرد!
هر لحظه‌ای که می‌گذرد، یک نیروی دافعه ناشناخته و پایدار به نام «انرژی تاریک» تار و پود کیهان را می‌کشد. انرژی تاریک یک ویژگی اساسی خود فضا است. نامرئی، صاف و ثابت؛ با این حال، ما کاملاً مطمئن نیستیم که ماده تاریک واقعاً چیست.

پس ماده تاریک یعنی ماده‌ای نامرئی و عظیم که کهکشان‌ها را به هم متصل می‌کند وجود دارد. از بسیاری جهات، ماده تاریک محصول انرژی تاریک است: جایی که انرژی تاریک فضا را از هم جدا می‌کند، ماده تاریک ماده را به هم پیوند می‌دهد. آنها هر دو نامرئی هستند یعنی با تشعشعات یا نور واکنش ندارند (دلیل کشف نشدنش هم همین است که ما قادر به دیدن آن نیستیم چون با نور واکنش ندارد-مترجم) و در عین حال همیشه حاضر هستند، ماده تاریک به عنوان چسب کیهانی برای تشکیل ساختارهای در مقیاس بزرگ عمل می‌کند، و انرژی تاریک عنصر اصلی در تکامل کیهان است.

چرا ستاره‌ها چشمک می‌زنند؟

با در نظر گرفتن همه چیز، جو زمین بسیار عالی است. این پوشش ساخته‌شده از نیتروژن، اکسیژن و سایر گازها دمای جهان را خوب و قابل سکونت نگه می‌دارد و در عین حال از ما در برابر تابش مضر فرابنفش خورشید محافظت می‌کند؛ تازه اگر از زباله‌های فضایی که اتمسفر آن‌ها را تبخیر می‌کند چیزی نگوییم. البته لازم به ذکر نیست که بدون آن همه اکسیژن در جو ما، حیات جانوری نمی‌تواند در سیاره زمین زنده بماند. خلاصه اینکه، اینهمه نقش و توانمندی، رزومه بدی برای جو به نظر نمی‌رسد!

اما علیرغم بسیاری از ویژگی‌های خوب، جو می‌تواند برای علاقه‌مندان به نجوم آزار‌دهنده باشد چرا که نور را منحرف می‌کند. در شب، جو باعث می‌شود که برخی از اجرام آسمانی سوسو و برق بزنند. اصطلاح فنی این پدیده «درخشش نجومی» (astronomical scintillation) است. البته، احتمالاً آن را با نام دیگری می‌شناسید: چشمک زدن.

هفت حقیقت شگفت‌انگیز درباره چارلز داروین

چارلز داروین یک مرد بسیار مشهور است و البته شایسته این شهرت نیز است. اثر او در سال 1859، موسوم به «درباره منشاء گونه ها»، با توضیح چگونگی تکامل و تنوع زندگی، زیست‌شناسی را متحول کرد و امروزه بیشترین درک و پذیرش را پیدا کرده است. تولد او در 12 فوریه، اکنون در سراسر جهان به عنوان روز داروین جشن گرفته می‌شود و جایگاه طبیعت‌شناس فروتن انگلیسی را به نوعی تقدس علمی ارتقا می‌دهد.
اما مانند هر شخصیت تاریخی دیگری، بسیاری از جزئیات زندگی داروین در طول زمان مبهم مانده است. مطمئناً، او به ما کمک کرد تا تقدیر و توارث خود را در دنیای طبیعی درک کنیم، اما او همچنین یک معتاد به تخته نرد بود و به بودیسم نیز علاقه‌مند شد. برای حقایق کمتر شناخته‌شده در مورد پدر فرگشت، این لیست از نکات مهم داروینی را ببینید

انقراض‌های دسته‌جمعی در تاریخ زمین

انقراض دسته جمعی، کاهش گسترده و سریع تنوع زیستی حیات روی زمین است. انقراض‌ها زمانی رخ می‌دهند که بخش قابل توجهی از گونه‌های جهان در مدت زمان نسبتاً کوتاهی از بین بروند. شناخته‌شده‌ترین رویداد انقراض دسته جمعی، انقراض دایناسورها است که حدود 65 میلیون سال پیش رخ داده است. با این حال، چندین انقراض دسته جمعی دیگر در طول تاریخ زمین وجود داشته است که به دلایل مختلفی مانند برخورد سیارک‌ها، فوران‌های آتشفشانی، و تغییرات آب و هوایی رخ داده‌اند. برخی از دانشمندان بر این باورند که سیاره زمین، در حال حاضر، ششمین انقراض دسته جمعی خود را تجربه می‌کند که ناشی از فعالیت‌های انسانی مانند تخریب زیستگاه، آلودگی و تغییرات آب و هوایی است.