• خانه
  • |
  • علمخانه
  • |
  • نئاندرتال‌ها مغزهای بزرگتری نسبت به ما داشتند، پس چرا ما باهوش‌تریم؟

نئاندرتال‌ها مغزهای بزرگتری نسبت به ما داشتند، پس چرا ما باهوش‌تریم؟

امتیازدهی
این بازسازی از چهره احتمالی یک مرد نئاندرتال زنده در موزه نئاندرتال در متمن، آلمان، یافت می‌شود. منبع: Erich Ferdinand/Flickr

بسیاری از ما مقدار کمی DNA نئاندرتال در خود داریم. انسان‌های مدرن با تبار اروپایی یا آسیایی حدود 1 تا 4 درصد از ژن‌های خود را از این انسان‌تبار منقرض‌شده در 30000 سال پیش به ارث برده‌اند. ما با آنها همزیستی داشتیم، و ظاهراً تا 5400 سال چیزی بیش از همزیستی با آن‌ها داشتیم (اشاره به احتمال آمیزش و مراودات این دو گونه یعنی ما و نئاندرتال‌ها-م)، اما سپس آنها منقرض شدند و ما باقی ماندیم. ما دو گونه انسان‌تبار بسیار مشابه بودیم، و دشوار است که مزیت انسان خردمند (Homo sapiens) آن زمان، نسبت به نئاندرتال‌ها را مشخص کنیم: به عنوان مثال، به نظر می‌رسید هر دوی ما در طول آخرین عصر یخبندان شکوفا شدیم و جمعیتمان افزایش یافت. و نئاندرتال‌ها در واقع مغز بزرگتری نسبت به انسان‌های مدرن داشتند، و به نظر می‌رسد کارهای “انسانی” زیادی انجام می‌دادند، مانند دفن مردگان، پخت و پز، و ساخت ابزار و زیورآلات شخصی. پس تفاوت بین یک نئاندرتال و یک انسان مدرن آن زمان چه بود؟ و آیا مغز ما نوعی مزیت پنهان به ما می‌داد؟

اول از همه، اگرچه نئاندرتال متوسط مغز بزرگتری نسبت به آخرین انسانی که با او صحبت کرده‌اید داشت، اما احتمالاً مغزش از نظر اندازه، با مغز انسان خردمند آن زمان قابل مقایسه بود.

دکتر ایلوند پیرس (Eiluned Pearce)، پژوهشگر در دپارتمان روانشناسی تجربی در آکسفورد و یکی از نویسندگان مقاله سال 2013 در مورد مغز نئاندرتال‌ها که در مجموعه مقالات انجمن سلطنتی B منتشر شد، می‌گوید: “اجداد ما بدن‌های بزرگتری نسبت به ما داشتند و برای کنترل و حفظ آن بدن‌ها، به مغزهای بزرگتری نیاز داشتند. و نئاندرتال‌ها حتی بدن‌های بزرگتری نسبت به انسان‌های مدرن هم‌زمان خود داشتند، بنابراین احتمالاً به بافت عصبی بسیار بیشتری برای کنترل عضلات بزرگترشان نیاز داشتند.”

دکتر رابین دانبار (Robin Dunbar)، استاد روانشناسی تکاملی در آکسفورد و همکار نویسنده پیرس، می‌گوید: “یک رابطه ساده بین اندازه کره چشم و اندازه ناحیه بینایی در مغز میمون‌ها (monkeys) و کَپی‌ها (apes) – و البته در انسان‌ها – وجود دارد. از همبستگی‌های شناخته شده در میمون‌ها (و بنابراین مشابهت سیستم بینایی آن‌ها با دیگر انسان‌ریخت‌ها-م)، می‌توانیم محاسبه کنیم که چه مقدار از مغز نئاندرتال به پردازش بصری اختصاص داده شده بود.”

و منطقی است که نئاندرتال‌ها به تقویت بینایی بیشتری نیاز داشتند؛ آنها در عرض‌های جغرافیایی بالاتر تکامل یافتند، جایی که در طول زمستان‌های طولانی و تاریک، نور خورشید اندکی وجود دارد. پیرس و دانبار پیشنهاد می‌کنند که زندگی در شرایط کم نور باعث شد که مغز نئاندرتال تحت سلطه یک سیستم پردازش بصری پیشرفته قرار گیرد. این امر به آنها امکان دیدن در شرایط کم نور را می‌داد – اما این سیستم در عین حال فضای زیادی از جمجمه را نیز اشغال می‌کرد.

این تصویرسازی که بر اساس اسکن‌های علمی تهیه شده است، شکل و اندازه متفاوت جمجمه‌های انسان مدرن (چپ) و نئاندرتال‌ها را نشان می‌دهد. منبع: heavypred/Getty Images

انسان‌های مدرن، در مقابل نئاندرتال‌ها، انرژی بیشتری را صرف رشد بخش جلویی مغز خود کردند، جایی که تمام فرآیندهای شناختی اجتماعی پیچیده در آن رخ می‌دهد. این امر به آنها اجازه داد تا شبکه‌های اجتماعی خود را به اندازه‌ای گسترش دهند که مدیریت آن برای یک نئاندرتال دشوار می‌بود. بنابراین، هنگامی که مشکلات انسان‌های اولیه غارنشین خود را نشان دادند – مشکلاتی چون سرما، قحطی، بیماری – انسان‌های مدرن ممکن است به خوبی همتایان نئاندرتال خود نمی‌دیدند، اما می‌توانستند روابط خود را با گروه بزرگتری از افرادی که می‌توانستند در مواقع سختی به آنها کمک کنند، حفظ کنند.

بنابراین، این احتمال وجود دارد که نئاندرتال‌ها صرفاً به این دلیل منقرض شدند که مهارت‌های اجتماعی لازم برای دریافت کمک از دوستان خود در مواقع نیاز را نداشتند، که ممکن است به تدریج تعداد آنها را کاهش داده باشد. دانبار می‌گوید: “این مسئله مربوط به پردازش اجتماعی و شناخت اجتماعی برای مدیریت پیچیدگی‌های روابط اجتماعی انسان بود. نئاندرتال‌ها در انتهای پایین توزیعی قرار می‌گرفتند که ما در جمعیت‌های عادی انسانی مشاهده می‌کنیم.” (بدین معنی که قابلیت روابط اجتماعی آن‌ها در مقایسه با انسان خردمند در حد کمتری بوده است-م).

پس تعامل با یک نئاندرتال چگونه می‌توانست باشد؟

او می‌گوید: «ممکن است آنها را کمی کُند و غیرپیچیده بیابیم. احتمالاً در واقع بسیار شبیه بسیاری از افرادی که در زندگی روزمره ملاقات می‌کنیم

یک نکته جالب:

موی قرمز ممکن است یک ژنی باشد که از اجداد نئاندرتالمان به ارث برده‌ایم.

سوالات متداول
تفاوت‌های مغز نئاندرتال‌ها با مغز انسان‌ها چیست؟
چند تفاوت کلیدی بین مغز نئاندرتال‌ها و مغز انسان‌ها وجود دارد. اول اینکه، مغز نئاندرتال‌ها به طور متوسط کمی بزرگتر از مغز انسان‌ها است. علاوه بر این، شکل مغز نئاندرتال‌ها کمی متفاوت است و به طور کلی شکل کشیده‌تری دارد. در نهایت، مغز نئاندرتال‌ها نسبت‌های کمی متفاوتی از ماده سفید و ماده خاکستری نسبت به مغز انسان‌ها دارد.

نویسنده: Jesslyn Shields 

مترجم: مهرداد الهی

منبع:  howstuffworks.com

این مطلب را به اشتراک بگذارید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

این مطلب توسط خانه علم، مرکز اختصاصی ترویج علم دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان برای شما آماده شده است.

دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان را بیشتر بشناسیم

دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان (IASBS) که در سال 1371 توسط دکتر یوسف ثبوتی، چهره ماندگار فیزیک ایران، و دکتر محمدرضا خواجه‌پور بنیان‌گذاری شد، یکی از برجسته‌ترین مراکز آموزش عالی کشور در حوزه علوم پایه محسوب می‌شود. این دانشگاه با تمرکز ویژه بر تحصیلات تکمیلی، فضایی پویا برای پژوهش و آموزش در سطح بین‌المللی فراهم کرده است. هدف اصلی IASBS، دستیابی به مرجعیت علمی، انجام پژوهش‌های کاربردی، و تربیت دانشجویانی با دانش عمیق و مهارت‌های نوآورانه است. همکاری‌های گسترده با مراکز علمی داخلی و خارجی، مشارکت فعال در پروژه‌های تحقیقاتی بین‌المللی و انتشار مقالات در مجلات معتبر، از دستاوردهای ارزشمند این دانشگاه به شمار می‌آیند که آن را در ردیف برترین دانشگاه‌های کشور قرار می‌دهد.

این دانشگاه با برخورداری از دانشکده‌های فیزیک، شیمی، ریاضی، علوم زیستی، علوم زمین، و علوم کامپیوتر و فناوری اطلاعات، مجموعه‌ای از رشته‌های تخصصی را ارائه می‌دهد. پژوهشکده‌هایی مانند پژوهشکده تغییر اقلیم و گرمایش زمین و پژوهشکده فناوری‌های نوین، بسترهای مناسبی برای تحقیق و نوآوری فراهم کرده‌اند. نسبت استاد به دانشجو 1 به 9 و حضور تمام‌وقت اساتید و دانشجویان در محیط علمی، تجربه آموزشی منحصربه‌فردی را رقم زده است. فضای باز و بدون دیوار، فعالیت 24 ساعته، و جو صمیمی میان اعضای دانشگاه، دانشگاه تحصیلات تکمیلی را به محیطی الهام‌بخش برای تحصیل و پژوهش تبدیل کرده است. این دانشگاه با کسب رتبه‌های برتر در رتبه‌بندی‌های ملی و بین‌المللی، جایگاه خود را به عنوان یکی از برترین مراکز علمی کشور تثبیت کرده است.

برخی از شاخصه‌های دانشگاه تحصیلات تکمیلی