گذشتگان، بیش از ما با طبیعت، این دنیای هزار ایزدِ وهمناک و گاهی دهشتناک، و با روز و شب و ماه و فصل و سالهایش عجین بودند و چشم بر زمین و آسمان داشتند و با بیم و امید در تکاپوی به دست آوردن دل نامهربان طبیعت بودند تا رهایشان کند در آسودگی یا نعمتشان بخشد بر بخشندگی.
در افسانههای بینالنهرین دوموزی، ایزد شبانی، دلباخته ایزدبانو اینانا، الهه کشاورزی و باروری، بود. اینانا ماجراجویانه به جهان مردگان، جهان زیرین فرو میرود و چون باز میگردد، دوموزی پاکباخته، دیوان آن دیار را ترغیب میکند که وی را به جای معشوق، به جهان زیرین فروکشند. سرانجام، اینانا نرمخو میشود و فرمان میدهد که دوموزی نیمی از سال در جهان زیرین، ایرکالا، باشد و نیمی دیگر را با وی بگذراند.
….و این را مردمان بینالنهرین، فلسفه فصلها و آمدن بهار و زمستان میانگاشتند. مرگ هر ساله دوموزی، مرگ جهان گیاهان و رستاخیز او، زندگی دوباره گیاهان بود. اشکهای بسیاری بر مرگ دوموزی، این شهید راه عشق ریخته میشد که این اشکها نماد باران و آب بود. به پاس این عزاداری و اشکریختنها بود که ایزدِ شهید، هر سال، در روز “نوروز” از نو زنده میشد و زندگی از سر میگرفت.
دیری نپایید که بشر کنجکاو و خردمند، با تأمل در طبیعت، آموخت که آن هنگام که خورشید در ابتدای برج حمل (برّه) از استوای زمین میگذرد و طول روز و شب برابر میشود، آغاز بهاران است و دیگر نیازی به مویه بر دوموزی برای فرارساندن رستاخیز طبیعت نبود.
از آن روزگاران تا به امروز، هزاران سال گذشت، و آدمیانی نوروز دیرپا را همچنان به عنوان “رستاخیز طبیعت” جشن گرفتهاند و همنوا با طبیعت، لباس نو بر تن خود نمودهاند. باری، در این سفرِ هزاران ساله، آنچه به سان نوروز، دیرپا نبود، “جهل” آدمی بود!
آدمی هر روز و هر ماه و هر سال و هر سده و هر هزاره که در تاریخ به پیش آمد، لباس باور به دیو و دد را با لباس دانش، نو کرد و باور کرد که:
“درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را”
به لطف دانش، آدمی، اکنون، بر تارک نشسته و اسباب آسایشش، بیش از هر زمان دیگر در تاریخ فراهم است. دیگر باد و باران و زمستان و پاییز وهمانگیز نیستند و ایزدان و دیوان، از پس پرده تاریکی اعصار به ایرکالا بازگشتهاند.
…
و اینهمه با دانش، این فانوس دنیای ناسوت به دست آمده است.
برایتان عمری به دیرپایی نوروز و فانوسی به روشنایی دانش آرزومندیم.
سال نو مبارک!
ما در خانه علم، چشمانتظار دیدار شما، نه یکبار بلکه بارها، در سال 1403 هستیم و امیدواریم شما دانشآموزان مخاطب خانه علم را بزودی در دانشگاههای ایرانزمین و بویژه دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان ببینیم.
بهاران خجسته باد!
با تقدیم تبریک و احترام،
مهدی دارائی،
عضو هیئت علمی و رئیس خانه علم،
دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان
1 فروردین 1403