تصویر نجومی روز ناسا: چشم‌ها در زنجیره کهکشانی مارکاریان

در قلب خوشه کهکشانی سنبله (Virgo Galaxy Cluster)، رشته‌ای از کهکشان‌ها به نام زنجیره مارکاریان (Markarian’s Chain) قرار دارد.
نکته مهم در زنجیره مارکاریان، این دو کهکشان در حال فعال و انفعال با یکدیگر هستند: ان‌جی‌سی 4438 (NGC 4438)(سمت چپ) و ان‌جی‌سی 4435 (NGC 4435) که به عنوان “چشم‌ها” (The Eyes) نیز شناخته می‌شوند.
این دو کهکشان در فاصله 50 میلیون سال نوری از ما، در این نمای نزدیک واضح به نظر می‌رسد که حدود 100000 سال نوری از هم فاصله دارند، اما احتمالاً در گذشته کیهانی خود به فاصله 16000 سال نوری از یکدیگر نزدیک شده‌اند.
جزر و مدهای گرانشی حاصل از برخورد نزدیک آن دو، ستاره‌ها، گاز و غبار آنها را از پیکره آن‌ها جدا کرده است.
کهکشان پرجرم‌تر یعنی ان‌جی‌سی 4438 توانسته است بسیاری از موادی را که در اثر برخورد، جدا شده بود به خودش جذب کند، ولی مواد کهکشان کوچکتر یعنی ان‌جی‌سی 4435 راحت‌تر از دست می‌رفتند.
تصویر بسیار عمیق از این منطقه شلوغ جهان، بسیاری از کهکشان‌های پس زمینه دورتر را نیز در بر می‌گیرد .
منبع: ناسا

پیام نوروزی؛ در ستایش دانش

گذشتگان، بیش از ما با طبیعت، این هزار ایزدِ وهمناک و گاهی دهشتناک، و با روز و شب و ماه و فصل و سال‌هایش عجین بودند و چشم بر زمین و آسمان داشتند و با بیم و امید در تکاپوی به دست آوردن دل نامهربان طبیعت بودند تا رهایشان کند در آسودگی یا نعمتشان بخشد بر بخشندگی.
در افسانه‌های بین‌النهرین دوموزی، ایزد شبانی، دلباخته ایزدبانو اینانا، الهه کشاورزی و باروری، بود. اینانا ماجراجویانه به جهان مردگان، جهان زیرین فرو می‌رود و چون باز می‌گردد، دوموزی پاک‌باخته، دیوان آن دیار را ترغیب می‌کند که وی را به جای معشوق، به جهان زیرین فروکشند. سرانجام، اینانا نرم‌خو می‌شود و فرمان می‌دهد که دوموزی نیمی از سال در جهان زیرین، ایرکالا، باشد و نیمی دیگر را با وی بگذراند.
….و این را مردمان بین‌النهرین، فلسفه فصل‌ها و آمدن بهار و زمستان می‌انگاشتند. مرگ هر ساله دوموزی، مرگ جهان گیاهان و رستاخیز او، زندگی دوباره گیاهان بود. اشک‌های بسیاری بر مرگ دوموزی، این شهید راه عشق ریخته ‌می‌شد که این اشک‌ها نماد باران و آب بود. به پاس این عزاداری و اشک‌ریختن‌ها بود که ایزدِ شهید، هر سال، در روز “نوروز” از نو زنده می‌شد و زندگی از سر می‌گرفت.
دیری نپایید که بشر کنجکاو و خردمند، با تأمل در طبیعت، آموخت که آن هنگام که خورشید در ابتدای برج حمل (برّه) از استوای زمین می‌گذرد و طول روز و شب برابر می‌شود، آغاز بهاران است و دیگر نیازی به مویه بر دوموزی برای فرارساندن رستاخیز طبیعت نبود.
از آن روزگاران تا به امروز، هزاران سال گذشت، و آدمیانی نوروز دیرپا را همچنان به عنوان “رستاخیز طبیعت” جشن گرفته‌اند و هم‌نوا با طبیعت، لباس نو بر تن خود نموده‌اند. باری، در این سفرِ هزاران ساله، آنچه به سان نوروز، دیرپا نبود، “جهل” آدمی بود!
آدمی هر روز و هر ماه و هر سال و هر سده و هر هزاره که در تاریخ به پیش آمد، لباس باور به دیو و دد را با لباس دانش، نو کرد و باور کرد که:
“درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را”
به لطف دانش، آدمی، اکنون، بر تارک نشسته و اسباب آسایشش، بیش از هر زمان دیگر در تاریخ فراهم است. دیگر باد و باران و زمستان و پاییز وهم‌انگیز نیستند و ایزدان و دیوان، از پس پرده تاریکی اعصار به ایرکالا بازگشته‌اند.

و اینهمه با دانش، این فانوس دنیای ناسوت به دست آمده است.
برایتان عمری به دیرپایی نوروز و فانوسی به روشنایی دانش آرزومندیم.
سال نو مبارک!
چشم‌انتظار دیدار شما، نه یکبار بلکه بارها، در سال 1403 هستیم و امیدواریم شما دانش‌آموزان مخاطب خانه علم را بزودی در دانشگاه‌های ایران‌زمین و بویژه دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان ببینیم.
بهاران خجسته باد!

علمآموز – فروردین 1403

در علمآموز، هر ماه شما با یکی از مسائل اساسی که جامعه با آن سر و کار دارد آشنا می‌شوید و به اقتضای برداشت شخصی خود و مسئولیت اجتماعی‌تان می‌توانید درباره آن تأمل کنید و برای آن چاره‌ای بیاندیشید.

در این بخش سعی می‌کنیم چالش‌های محیط‌زیستی، اقلیمی، علمی، ملّی و جهانی که همه با آن دست به گریبان هستیم را مطرح کنیم و از ما و شما بخواهیم برای حل آن اندیشه و عمل کنیم.

خوشحال می‌شویم نظراتتان را برای ما بنویسید و به ما و بقیه بگویید راهکار شما برای حل این مسئله چیست.