بمبهای هستهای چگونه کار میکنند؟ (بخش اول)
اولین بمب اتمی برای کشتن انسانها در ۶ اوت ۱۹۴۵ بر فراز شهر هیروشیما (Hiroshima)، ژاپن منفجر شد. سه روز بعد، بمب دوم بر فراز شهر ناکازاکی (Nagasaki) منفجر شد. تعداد تلفات دو انفجار بمب – حدود ۲۱۴۰۰۰ نفر – و تخریبهای ناشی از این سلاحها در تاریخ جنگ بیسابقه بود (منبع:Icanw.org ).
در پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده تنها ابرقدرت جهان بود که دارای قابلیتهای هستهای بود. اما این موضوع خیلی طول نکشید. اتحاد جماهیر شوروی نیز با کمک شبکهای از جاسوسان که اسرار هستهای آمریکا را به سرقت بردند، بمب اتمی خود را در سال ۱۹۴۹ با موفقیت آزمایش کرد (منابع:Icanw.org, Holmes ).
زمانی که ایالات متحده و شوروی وارد یک دوره خصومت چند دههای شدند که به جنگ سرد معروف شد، هر دو کشور سلاح هستهای قویتری – بمب هیدروژنی (Hydrogen bomb) – ساختند و زرادخانههایی از کلاهکهای هستهای ساختند (به محل ساخت، تعمیر، ذخیره و نگهداری اسلحه و مهمات نظامی، زرادخانه گفته میشود – مترجم). هر دو کشور ناوگان بمب افکنهای استراتژیک خود را با موشکهای بالستیک قارهپیمای مستقر در زمین که قادر به رسیدن به شهرهای یکدیگر از هزاران مایل دورتر بودند، افزایش دادند. زیردریاییها نیز به موشکهای هستهای مجهز بودند که این امر انجام یک حمله ویرانگر را آسانتر میکرد (منابع:Locker, Dillin.).
کشورهای دیگر – بریتانیا، فرانسه، چین و اسرائیل – همگی تا اواخر دهه ۶۰ سلاح هستهای ساختند (منبع:Icanw.org).
بمب هستهای بر همهکس و همه چیز خودنمایی کرد. مدارس، مانورهای حمله هوایی هستهای را برگزار کردند. دولتها پناهگاههایی ساختند. صاحبان خانه در حیاط خانه خود سنگرهایی حفر کردند. در نهایت، قدرتهای هستهای در یک تقابل مساوی قرار گرفتند. همه طرفهای این مجادله، یک استراتژی تخریب متقابل داشتند – به این صورت که حتی اگر یک کشور حمله پنهانی موفقیتآمیزی را انجام دهد که میلیونها نفر را کشته و ویرانی گسترده به بار آورد، کشور دیگر همچنان سلاحهای کافی برای ضدحمله و تحمیل تلافی، به همان اندازه وحشیانه، در اختیار خواهد داشت.
این تهدید وحشتناک آنها را از استفاده از سلاحهای هستهای علیه یکدیگر منصرف کرد، اما با این وجود، ترس از یک جنگ هستهای فاجعهبار همچنان پابرجا بود. در طول دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تنشها ادامه یافت. در زمان ریاست رونالد ریگان (Ronald Reagan)، ایالات متحده استراتژی توسعه فناوری دفاع ضد موشکی را دنبال کرد – که توسط مخالفین “جنگ ستارگان (Star Wars)” نامیده شد – که هدف آن محافظت از ایالات متحده در برابر حمله بود، اما همچنین ممکن بود ایالات متحده را قادر سازد در ابتدا بدون ترس از پیامدها حمله کند. در اواخر آن دهه، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی از نظر اقتصادی دچار رکود شد، ریگان و رهبر شوروی، میخائیل گورباچف (Mikhail Gorbachev)، به طور جدی برای محدود کردن تسلیحات هستهای تلاش میکردند.
در سال ۱۹۹۱، جانشین ریگان، جورج اچ. دبلیو. بوش (George H.W. Bush) و گورباچف معاهده مهمتری به نام شروع اول (START I) امضا کردند و با کاهش عمده زرادخانه خود موافقت کردند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، بوش و بوریس یلتسین (Boris Yeltsin)، رئیسجمهور فدراسیون جدید روسیه، معاهده دیگری به نام شروع دوم (START II) را در سال ۱۹۹۲ امضا کردند که تعداد کلاهکها و موشکها را بیش از پیش، کاهش داد (منبع: وزارت خارجه ایالات متحده).
اما هراس از بمب هستهای واقعاً از بین نرفت. در اوایل دهه ۲۰۰۰، ایالات متحده به عراق حمله کرد و دیکتاتور آن، صدام حسین (Saddam Hussein) را تا حدی به دلیل ترس از تلاش او برای ساخت سلاح هستهای، سرنگون کرد. ولی معلوم شد که او آن تلاشهای پنهانی برای ساخت بمب را رها کرده است (منبع: Zoroya). در آن زمان پاکستان، اولین سلاح هستهای خود را در سال ۱۹۹۸ آزمایش کرده بود (منبع: armscontrolcenter.org).
اما یک کشور دیکتاتوری دیگر، کره شمالی، در همان جایی که صدام شکست خورد موفق شد (و بمب هستهای ساخت). در سال ۲۰۰۹، کره شمالی با موفقیت یک سلاح هستهای به قدرت بمب اتمی که هیروشیما را نابود کرد، آزمایش کرد. آن انفجار زیرزمینی آنقدر مهم بود که زلزلهای به بزرگی ۴.۵ ریشتر را ایجاد کرد (منبع: McCurry) و در دهه ۲۰۲۰، افزایش تنش بین روسیه و کشورهای غربی، همراه با چشمانداز نسل جدیدی از موشکهای مافوق صوت که قادر به فرار از سیستمهای هشدار اولیه برای حمل کلاهکهای هستهای هستند، چشمانداز یک رقابت تسلیحات هستهای جدید ترسناک را افزایش داد (منبع: Bluth).
در حالی که چشمانداز سیاسی جنگ هستهای در طول سالها بهطور قابلتوجهی تغییر کرده است، همه میدانیم که دانش نسبت به خود سلاح هستهای – فرآیندهای اتمی که همه آن خشم را به راه میاندازد – از زمان انیشتین شناخته شده است. این مقاله نحوه عملکرد بمبهای هستهای، از جمله نحوه ساخت و استقرار آنها را بررسی میکند. در ابتدا بررسی اجمالی ساختار اتمی و رادیواکتیویته را خواهیم داشت.
تصویر نجومی روز ناسا: NGC 4565؛ کهکشان رو به لبه
NGC 4565، این کهکشان مارپیچی باشکوه، از سیاره زمین به صورت رو به لبه دیده میشود.
NGC 4565 درخشان که به دلیل نیمرخ باریکش به کهکشان سوزنی نیز معروف است (Needle Galaxy)، توقفگاه بسیاری از تورهای تلسکوپی در آسمان نیمکره شمالی، در صورت فلکی کم نور اما آراسته گیسو (Coma Berenices) است.
این تصویر واضح و رنگارنگ، هسته مرکزی برآمده و جعبهای کهکشان را نشان میدهد که توسط خطوط غباری قطع شده است که صفحه نازک کهکشانی NGC 4565 را به شکل توریمانند درآوردهاند.
NGC 4565 خود حدود 40 میلیون سال نوری از ما فاصله دارد و حدود 100000 سال نوری عرض دارد.
علاقهمندان به آسمان NGC 4565 را که به راحتی با تلسکوپهای کوچک دیده میشوند، شاهکار آسمانی برجستهای میدانند که مسیه از دست داده است (منجم فرانسوی که مشهورترین فهرست اجرام آسمانی را تهیه کرد-م).
منبع: ناسا